كاركنان شركت را بزرگ مي كنند يا شركت كاركنان را بزرگ مي كند!
كاركنان شركت را بزرگ مي كنند يا شركت كاركنان را بزرگ مي كند!
براساس گزارش QMPNEWSارزش صدبرند شناخته شده و معروف دنيا در سال 2009 در حدود 2000 ميليارد دلار بوده است.
يكي از اشتباهات رايج مديران در شركت هاي بزرگ و با برندهاي شناخته شده، قطع و يا كاهش چشم گير هزينه هاي برندسازي در شرايط تبركود (تورم، ركود و بحران) مي باشد. اين كاهش هزينه ها در حالي است كه برخي شركت ها با تدبير خاصي برخلاف انتظار، بودجه هاي مربوط به مديريت برند مانند آموزش پرسنل در راستاي آگاهي از برند شركت را افزايش داده اند. و اين موضوع باعث افزايش چشم گير حجم فروش اين شركت ها گرديد. معمولاً اين شركت ها كمتر دچار مشكلات مربوط به ركود مالي مي شوند. به هر حال نتيجهي تبديل يك لوگو و يا نام به يك برند، وفاداري مشتريان و به تبع آن راحتي در شرايط بد اقتصادي را در پي خواهد داشت.
يكي از شركت هاي موفق در زمينه فناوري اطلاعات و آن در قرن 21 بالاترين ميزان سود را كسب نموده است. اين شركت نام آشنا، شركت گوگل است كه ارزش برند خود را به يكصد و چهارده ميليارد دلار رسانده و در رتبه نخست برندهاي معروف و شناخته شده بازار مبدل شده است.
و يا شركت معظم IBMنيز در سال گذشته ميلادي با توجه به ركود در اقتصاد آشفته دنيا، ارزش ويژه برند خود را با 30% افزايش به هشتاد و شش ميليارد دلار ارتقا داد.
همين طور شركت نوآور و مقتدر اپل با ارزشي معادل هشتاد و سه ميليارد دلار و پس از آن شركت ماكروسافت با ارزش هفتاد و شش ميليارد ركورد دار با ارزش ترين برندهاي دنيا هستند.
به نظر پژوهشگران پارك بازاريابي ايران شركت هايي كه در ايران به برند خود بيش از پيش توجه داشته اند، موجبات پيشرفت سريع چه در داخل و چه در خارج از كشور را فراهم نموده اند. مديران اين شركت هايي هستند كه جهاني انديشيده اند و به صورت منطقه اي عمل كرده اند.
حال اجازه دهيد با تعاريف آكادميك آشنا شويم.
برند، بخش مهمي از يك فرايند نظام مند بازاريابي يكپارچه است. برند مي تواند با افزايش تمركز و آگاهي مصرف كننده نسبت به يك محصول يا خدمت موجب رشد سهم بازار شود و با ايجاد و احساس تعلق و نزديكي در مصرف كنندگان زمينه ساز تكرار خريد آن ها گردد. اگرچه برند مي تواند تمامي اين نقش ها را ايفا كند اما استراتژي برند فراتر و گسترده تر از صرف بحث بازاريابي است و اگر منطبق با استراتژي كلي سازمان نيز نباشد احتمال شكست آن بسيار زياد است.
اگر بخواهيم به زبان ساده تر موضوع را بيان كنيم، برند همان چيزي است كه باعث شناسايي محصولات و خدمات يك شركت از ميان رقبا مي شود. وجود نقاط تمايز باعث شناخت شدن يك محصول يا خدمت در ذهن مشتريان مي شود.
امروزه با توجه به تغييرات عمده در مناسبات تجاري جهان كه سازمان ها و شركت ها با آن درگير هستند، پژوهشگران حوزه بازار به اين نكته دست يافته اند كه مهم ترين عامل در كسب مزيت در سازمان ها منابع انساني آن ها مي باشند. در همين راستا سازمان ها بيش از پيش به اين نيروي عظيم توجه نمايند. يكي از اين عوامل در سازمان هاي معروف و برند محور، تعهد سازماني كاركنان در راستاي ايجاد و حفظ برند مي باشد. در تعاريف آمده است كه تعهد سازماني به برند يك نگرش در خصوص وفاداري كاركنان به سازمان و برند آن سازمان و يك فرايند مستمر است و اعضاي سازمان علاقه خود را به شركت و يا سازمان و همچنين پيشرفت بهره وري پيوسته برند سازمان نشان مي دهند.
در مقالات و كتب مختلف تعهد به گونه هاي مختلفي تعريف شده است كه برخي از آن ها عبارتند از:
پايبندي به اصول و عهد و پيماني است كه فرد با سازمان خود در بدو ورود به سازمان اعلام نمايد؛ كه به معناي تمايل افراد به در اختيار گذاشتن نيروي جسمي و فكري خويش به نظام سازماني و برند مي داند.
به گفته برخي پژوهشگران تعهد به انجام فعاليت هايي فراتر از وظايف سازماني مي گويند.
برخي از كارشناسان نيز بر اين عقيده پافشاري مي نمايند كه وابستگي هاي احساسي و عاطفي نقشي در ايجاد تعهدات بازي نمي نمايند و اين هزينه هاي ترك سازمان است كه موجب ايجاد تعهد در پرسنل مي گردد. عواملي همچون بازخورد، خود مختاري در كار، چالش شغلي، تنوع خدمات، محيط كاري، توانايي دخالت در تصميم گيري، نظام هاي جبران خدمت بر سطح تعهدات تأثير گذار هستند.
در سال هاي اخير پژوهشگران بازاريابي و فرزند آن يعني برندسازي به اين عقيده استوار هستند كه مهم ترين و پر ارزش ترين سرمايه هاي يك شركت و سازمان كوچك و يا بزرگ سرمايه هاي انساني آن هستند. توجه به اين سرمايه و نوع انتخاب و درخواست نوآوري و مسئوليت پذيري از آن ها بر روند شكست يا كاميابي سازمان و برند بر ارزش هاي برند و سازمان پايبندترند و فعالانه در شركت به ايفاي نقش مي پردازند. و كمتر مجبور به خروج از شركت يا حذف مي گردند.
بيشترين و شايد با ارزش ترين تعهد به برند و شركت، تعهد به افزايش خلاقيت و نوآوري نيرو هاي انساني در هر بخش و در هر حوزه مي باشد. كه موجب حركت سريع و رو به جلوي شركت مي گردد و شركت را از گزند طوفان ها و تلاطم موجود در بازار حفظ مي نمايد زيرا در عصر كنوني اين تغيير است كه تغيير نمي كند. و هر شركت و يا سازماني خود را با تغييرات هماهنگ نكنند و از نوآوري و تعهد عقب بماند محكوم به فنا شدن در برابر رقباست.
اين همان راز ماندگاري برندها در ذهن آحاد جامعه است.
راه ارتباطي شما با مشاوران بازاريابي پارك بازاريابي ايران (qmp.ir)
كاركنان شركت را بزرگ مي كنند يا شركت كاركنان را بزرگ مي كند!
براساس گزارش QMPNEWSارزش صدبرند شناخته شده و معروف دنيا در سال 2009 در حدود 2000 ميليارد دلار بوده است.
با توجه به اين خبر مهم مقاله زير به منظور آشنايي هر چه بيشتر خانواده معظم باشگاه بازاريابان ايران با مفاهيم هويت برند و همچنين توسعه فرهنگ سازماني ارائه مي گردد.
به عقيده مشاوران پارك بازاريابي ايران، يكي از اشتباهات رايج مديران در شركت هاي بزرگ و با برندهاي شناخته شده، قطع و يا كاهش چشم گير هزينه هاي برندسازي در شرايط تبركود (تورم، ركود و بحران) مي باشد. اين كاهش هزينه ها در حالي است كه برخي شركت ها با تدبير خاصي برخلاف انتظار، بودجه هاي مربوط به مديريت برند مانند آموزش پرسنل در راستاي آگاهي از برند شركت را افزايش داده اند. و اين موضوع باعث افزايش چشم گير حجم فروش اين شركت ها گرديد. معمولاً اين شركت ها كمتر دچار مشكلات مربوط به ركود مالي مي شوند. به هر حال نتيجهي تبديل يك لوگو و يا نام به يك برند، وفاداري مشتريان و به تبع آن راحتي در شرايط بد اقتصادي را در پي خواهد داشت.
يكي از شركت هاي موفق در زمينه فناوري اطلاعات و آن در قرن 21 بالاترين ميزان سود را كسب نموده است. اين شركت نام آشنا، شركت گوگل است كه ارزش برند خود را به يكصد و چهارده ميليارد دلار رسانده و در رتبه نخست برندهاي معروف و شناخته شده بازار مبدل شده است.
و يا شركت معظم IBMنيز در سال گذشته ميلادي با توجه به ركود در اقتصاد آشفته دنيا، ارزش ويژه برند خود را با 30% افزايش به هشتاد و شش ميليارد دلار ارتقا داد.
همين طور شركت نوآور و مقتدر اپل با ارزشي معادل هشتاد و سه ميليارد دلار و پس از آن شركت ماكروسافت با ارزش هفتاد و شش ميليارد ركورد دار با ارزش ترين برندهاي دنيا هستند.
به نظر پژوهشگران پارك بازاريابي ايران شركت هايي كه در ايران به برند خود بيش از پيش توجه داشته اند، موجبات پيشرفت سريع چه در داخل و چه در خارج از كشور را فراهم نموده اند. مديران اين شركت هايي هستند كه جهاني انديشيده اند و به صورت منطقه اي عمل كرده اند.
حال اجازه دهيد با تعاريف آكادميك آشنا شويم.
برند، بخش مهمي از يك فرايند نظام مند بازاريابي يكپارچه است. برند مي تواند با افزايش تمركز و آگاهي مصرف كننده نسبت به يك محصول يا خدمت موجب رشد سهم بازار شود و با ايجاد و احساس تعلق و نزديكي در مصرف كنندگان زمينه ساز تكرار خريد آن ها گردد. اگرچه برند مي تواند تمامي اين نقش ها را ايفا كند اما استراتژي برند فراتر و گسترده تر از صرف بحث بازاريابي است و اگر منطبق با استراتژي كلي سازمان نيز نباشد احتمال شكست آن بسيار زياد است.
اگر بخواهيم به زبان ساده تر موضوع را بيان كنيم، برند همان چيزي است كه باعث شناسايي محصولات و خدمات يك شركت از ميان رقبا مي شود. وجود نقاط تمايز باعث شناخت شدن يك محصول يا خدمت در ذهن مشتريان مي شود.
امروزه با توجه به تغييرات عمده در مناسبات تجاري جهان كه سازمان ها و شركت ها با آن درگير هستند، پژوهشگران حوزه بازار به اين نكته دست يافته اند كه مهم ترين عامل در كسب مزيت در سازمان ها منابع انساني آن ها مي باشند. در همين راستا سازمان ها بيش از پيش به اين نيروي عظيم توجه نمايند. يكي از اين عوامل در سازمان هاي معروف و برند محور، تعهد سازماني كاركنان در راستاي ايجاد و حفظ برند مي باشد. در تعاريف آمده است كه تعهد سازماني به برند يك نگرش در خصوص وفاداري كاركنان به سازمان و برند آن سازمان و يك فرايند مستمر است و اعضاي سازمان علاقه خود را به شركت و يا سازمان و همچنين پيشرفت بهره وري پيوسته برند سازمان نشان مي دهند.
در مقالات و كتب مختلف تعهد به گونه هاي مختلفي تعريف شده است كه برخي از آن ها عبارتند از:
پايبندي به اصول و عهد و پيماني است كه فرد با سازمان خود در بدو ورود به سازمان اعلام نمايد؛ كه به معناي تمايل افراد به در اختيار گذاشتن نيروي جسمي و فكري خويش به نظام سازماني و برند مي داند.
به گفته برخي پژوهشگران تعهد به انجام فعاليت هايي فراتر از وظايف سازماني مي گويند.
برخي از كارشناسان نيز بر اين عقيده پافشاري مي نمايند كه وابستگي هاي احساسي و عاطفي نقشي در ايجاد تعهدات بازي نمي نمايند و اين هزينه هاي ترك سازمان است كه موجب ايجاد تعهد در پرسنل مي گردد. عواملي همچون بازخورد، خود مختاري در كار، چالش شغلي، تنوع خدمات، محيط كاري، توانايي دخالت در تصميم گيري، نظام هاي جبران خدمت بر سطح تعهدات تأثير گذار هستند.
در سال هاي اخير پژوهشگران بازاريابي و فرزند آن يعني برندسازي به اين عقيده استوار هستند كه مهم ترين و پر ارزش ترين سرمايه هاي يك شركت و سازمان كوچك و يا بزرگ سرمايه هاي انساني آن هستند. توجه به اين سرمايه و نوع انتخاب و درخواست نوآوري و مسئوليت پذيري از آن ها بر روند شكست يا كاميابي سازمان و برند بر ارزش هاي برند و سازمان پايبندترند و فعالانه در شركت به ايفاي نقش مي پردازند. و كمتر مجبور به خروج از شركت يا حذف مي گردند.
بيشترين و شايد با ارزش ترين تعهد به برند و شركت، تعهد به افزايش خلاقيت و نوآوري نيرو هاي انساني در هر بخش و در هر حوزه مي باشد. كه موجب حركت سريع و رو به جلوي شركت مي گردد و شركت را از گزند طوفان ها و تلاطم موجود در بازار حفظ مي نمايد زيرا در عصر كنوني اين تغيير است كه تغيير نمي كند. و هر شركت و يا سازماني خود را با تغييرات هماهنگ نكنند و از نوآوري و تعهد عقب بماند محكوم به فنا شدن در برابر رقباست.
برچسب: ،