بازاريابي صنعتي
بازاريابي نوين سه ركن اساسي دارد:
پيام: كسب و كار شما چه پيامي را منتقل مي كند؟
رسانه: روزنامه، تلويزيون، ايميل، بيلبورد
مخاطب: افرادي هستند كه علاقه مند به محصولات و يا خدمات شما هستند.
در متون مديريتي، بازاريابي صنعتي به عنوان آن دسته از عملكردها و فعاليتهاي تجاري و بازرگاني تعريف شدهاست، كه فرايندهاي مبادله را بين توليد كنندگان و مشتريان سازماني تسهيل ميكند. ماهيت بازاريابي صنعتي را ميتوان، خلق ارزش براي مشتريان به وسيله ارائه كالاها و خدماتي دانست كه نيازهاي سازماني و اهداف آنها را تحقق ميبخشد.
اين نوع بازاريابي در مقايسه با بازاريابي مصرفي تفاوتهايي دارد كه اينگونه ميتوان بدان اشاره كرد. اول اينكه گرچه در بازاريابي صنعتي همانند بازاريابي كالاهاي مصرفي، نياز به شناخت بازارهاي هدف و تشخيص نياز اين بازارها و طراحي محصولات و خدمات مناسب براي تامين خواستههاي بازار وجود دارد، ولي بايد توجه كرد كه در مقايسه با بازاريابي مصرفي، بازاريابي صنعتي در حوزه مديريت عالي قرار دارد.
در بازاريابي صنعتي نقش خصوصيات و ويژگيهاي محصول خيلي مهم و حياتي است و عرضه كنندگاني كه خصوصيات مورد نظر مشتريان را تامين نكنند مورد انتخاب قرار نخواهند گرفت. در مقايسه با بازاريابي مصرفي، قيمت در بازاريابي صنعتي نقش جداگانهاي دارد. در بعضي موارد مشتريان صنعتي حاضرند قيمت بيشتري دهند ولي در عوض از تحويل به موقع و كيفيت محصولات خدمات اطمينان حاصل كنند و حتي در موارد ديگري مثل مناقصههاي خريد نقش قيمت پراهميتتر ميشود. در بازاريابي صنعتي، بازارياب بايد به اين نكته واقف باشد كه تقاضاي كالاهاي صنعتي از تقاضاي مصرف كننده نهايي ناشي ميشود، يعني تقاضا براي يك محصول بستگي به نحوه استفاده از آن در ارتباط با محصولات ديگر دارد. گاهي بازارياب صنعتي سعي ميكند با تبليغات، تقاضاي مشتري نهايي را تحريك كند تا تقاضا براي كالاهاي صنعتي خودرا افزايش دهد.
منبع: مدير سبز
معاني و مباني تبليغات
تعاريف تبليغات تجاري بسيار مختلف و متنوع است. تعاريفي را كه در منابع مختلف آمده است ميتوان دستمايهاي براي آغاز بررسي و تحليل هر يك از عناصر تبليغات تجاري در نهايت رسيدن به تعريفي متناسب با مسئله سياستگذاري قرار داد. تعاريف موجود در كتابهاي عربي ، تحت عنوان “ الاعلان” و در كتابهاي انگليسي، تحت عنوان “Advertising ” آمده است. اما مشكل اساسي ، جستجوي اين مبحث در كتابهاي فارسي است . از دير باز ، واژههاي مختلفي براي اين مفهوم در زبان فارسي مورد استفاده قرار گرفته است . واژههاي آگهي، آگهي كردن، تبليغات تجاري يا بازرگاني، آگهيهاي تبليغاتي، آگهيهاي تجاري يا بازرگاني يا حتي واژه تبليغات به شكل عام، از آن جملهاند.

در اينجا دو مسئله اهميت دارد: نخست اينكه براي يافتن تعاريف اين پديده ، به دنبال چه واژههايي بايد باشيم و ديگر اينكه ، واژه گزيده ما براي اين مفهوم چه ميتواند باشد. در پاسخ به پرسش نخست بايد گفت ، از آنجا كه تمامي واژههاي ياد شده براي اين مفهوم به كار رفته است ، طبيعي است كه در جستجوي خود نيز بايد به دنبال همه آنها باشيم . البته درباره واژه عام تبليغات ، بايد به دنبال قرينههايي باشيم كه آن را به موضوع مورد بحث ، منحصر كند. اما در مورد پرسش دوم به نظر ميرسد كه تركيب آگهي با صفات تجاري و بازرگاني ، اين مفهوم را هرچه بيشتر اقتصادي و وابسته به فروش كالا ميكند. علاوه بر اينكه اصولاً آگهي ترجمه واژه انگليسي “Advertisement ” است و تنها يكي از جنبههاي اين فرآيند ارتباطي است و واژه تبليغات ، مفهومي گستردهتر از آن را دربر ميگيرد . به همين دليل ، ميتوان گفت كه انتخاب واژه تبليغات تجاري يا بازرگاني براي اين مفهوم ، كه امروزه نيز بيشتر مصطلح شده، شايستهتر است.
به هر حال ما در اين جستجو به تعاريفي برخورديم كه مهمترين آنها را در اينجا ميآوريم:
- تلاش براي ارايه آموزهها، ايدهها، دلايل، شواهد يا ادعاها از طريق رسانههاي ارتباطي ، براي تقويت هدفي يا مبارزه با هدف ضد آن .
- هر نوع معرفي غيرشخصي و ترويج ايدهها، كالاها و يا خدمات در مقابل پول كه به وسيله فرد يا مؤسسه مشخصي انجام گيرد.
- عمل يك آگهي روزنامه و يا آگهي ديواري و يا در تلويزيون ، ايجاد ارتباط با مردم ، انتقال اطلاعات يا ايجاد بحث يا تأثير گذاشتن در افراد است كه در نتيجه فكر خواننده يا بيننده را نسبت به كالا و يا خدماتي كه آگهي شده عوض نموده يا آن را تقويت ميكند و در نتيجه اين تأثير رفتار آنها نيز تغيير مييابد.
- كليه خدمات بازرگاني و هنري براي ازدياد فروش محصول.
- پيشبيني و تهيه پيامهاي سمعي و بصري كه در ازاي پرداخت بهاي نشر ، توسط يك يا چند عامل تبليغاتي به اطلاع مردم رسانيده ميشود. اين پيامها، حامل خبري از خصوصيات و امتيازات يك كالا ، يك خدمت ، يك فكر و يا يك شيوه عمومي خواهند بود كه اطلاع از آنها موجب ازدياد فروش كالا يا استقبال عمومي از خدمت و فكر ، يا قبول و اجراي شيوه عمومي مورد نظر از طرف مردم خواهد بود.
- جميع اقدامات مؤثر در عقيده ، تصور و تصميمگيري فرد فرد انسانها يا گروهي از آنان.
- هرگونه وسيلهاي كه انسانها را از روي ميل ، وادار به انجام عملي نمايد.
- نمايشي كه به وسيله يك شخص يا يك مؤسسه معين انتشار يابد و هدف آن ، نفوذ در عقايد و اعمال مردم باشد.
- انتشار اطلاعاتي كه مبتني بر عقايد و وصف خدمات و كالاها باشد؛ به طوري كه عكسالعمل آن بتواند با قصد آگهيكننده هماهنگي داشته باشد.
- ايجاد اعتقاد در مردم به آنچه كه ما خود نيز بدان اعتقاد داريم .
- پيامهاي ديداري-گفتاري كه از طريق وسايل تبليغاتي با پرداخت وجه مردم را به طريقي علاقهمند و موافق يك نوع محصول ، يك خدمت ، يك فكر ، يك نقطه نظر و يا يك مارك بخصوص مينمايد.
- دستزدن به اقداماتي ، استفاده از راههايي و بكار بردن از وسايلي به قصد جلب توجه گروههاي انساني به حقانيت آييني ، يا اصالت پديدهاي و دعوت ايشان به گرويدن بدان آيين و بهره گرفتن از شيئي كه در فعاليتهاي تبليغاتي براي اثبات صحت و برتري آن كوشش شده است .
- پيامي كه به منظور ترويج عقيده و يا كالايي از طرف يك منبع- كه بوسيله همان آگهي به جامعه معرفي مي شود، به كمك وسايل تبليغاتي به گروههاي خاصي منتقل شده و براي انجام آن پول پرداخت گردد .
- يكي از پنج عامل اساسي ارتباط كه بوسيله تاجران و صاحبان صنايع براي ترغيب مردم در خرجكردن پول به خاطر كالا يا خدمت به كار مي رود .
- كليه اشكال ترغيب عمومي براي ايجاد تقاضا و بازار براي يك محصول يا يك خدمت كه بوسيله صاحب كالا يا موسسه براي خريداران احتمالي بوسيله ارسال پيام مستقيم و يا از طريق وسايل تبليغاتي انجام ميشود.
- مجموعهاي از فعاليت هاي مختلف كه به اشكال و درجات متفاوت براي عملي ساختن هدفهاي تجاري مديران شركت ها يا صاحبان كارخانجات انجام ميگيرد.
- فعاليتهاي خاصي در بازاركه هدف آن آگاهساختن مردم از محصولات و خدماتي است كه به فروش مي رسد. تبليغ درحالي كه مردم را آگاه و كالا را مشهور ميسازد ، آنها را به امري ترغيب مي نمايد .
برچسب: ،